روح حاکم بر غذای سالم از منظر طب سنتی
از بچگی بسیار تجربه کردهایم که طعم یک غذای ساده، مانند یک کاسه آش رشته و کمی کشک یا جوجه کباب و کمی ریحان خوش عطر خانه مادر بزرگ دلنشین بود. طعم این غذاها که در دورهمیها با بچههای فامیل لذتی دوچندان داشت را در هیچ کجای دیگر نمیتوان چشید.
شاید آن طعم به خاطر دستپخت خوب مادر بزرگهایمان باشد یا ما روزی بچه بودیم و چیزهای ساده خیلی راحت خوشحالمان میکرد و به جانمان مینشست.
اما درحقیقت آن غذاها با آن سبک و سیاق مخصوص خانه اقوام و مادر بزرگها، حقیقتا دارای معجونی خاص هستند که در هیچ غذای دیگری وجود ندارند. معجونی از عشق، احساس تعلق، سادگی و در عین حال دقت به جزئیات، حس وابستگی و اتصال شاخه وجودمان به یک کل و بدنهای ریشهدار و از همه مهمتر احساس امنیت در پناه یک قدرت برتر بودن. قدرت و اصلی که خانواده نام دارد.
توصیه می کنیم مقاله {غذای سالم از نگاه طب سنتی و تاثیر آن بر بدن} را مطالعه فرمایید.
خب اینها چه ربطی به غذا خوردن دارد؟ مگر نمیشود هر جای دیگری قورمه سبزی و جوجه کباب منقلی خورد و سیر شد؟
چنین چیزی امکان دارد؛ اما در واقع تنها بخشی از سیستم عظیم و منظم گوارش ما فعال شده و تنها بخش کوچکی از نیازهای بدنمان به عنوان یک انسان و حتی یک موجود زنده ارضا و سیراب میشود. بخش بزرگی از آن همچنان گرسنه مانده و همیشه یک جایی در تصاویر دوری از کودکیهایمان، در هر بشقاب قورمه سبزی و کاسه آش به دنبال تجربه عطر، رنگ و طعم کودکیهایمان هستیم.
روانشناسان و جامعهشناسان بسیاری در دنیا، روی ابعاد مختلفی از مساله غذا و ارتباط آن با سلامت انسان درحال پژوهش و تفکر و نظریهپردازی هستند.
آنها سالها پس از کشف انواع هورمونهایی که در بدن موجودات زنده خصوصا انسان ترشح میشود و تاثیر آن هورمونها بر کارکرد مغز و درنتیجه تاثیر آن بر سلامت انسان، به این یقین رسیدهاند که تنها تغذیه عنصری و معدنی، نمیتواند یک انسان را زنده نگه دارد.
یعنی اینکه ممکن است بتوانیم موجودی را در آزمایشگاه و تنها با تزریق مواد مورد نیاز حیات جسمانی، وادار به تپش قلب و گردش خون در رگهایش بکنیم؛ اما در واقع آن موجود تنها یک زندگی نباتی را تجربه میکند و هرگز یک انسان واقعی و کامل نخواهد بود.
یعنی اینکه انسانیت هر انسانی بدون درک درهم آمیختگی رنگهای مواد غذایی، مزهمزه کردن طعمها، تجربه مکرر رایحههای دلپذیری که مستقیما ترشح بزاق را تحریک کرده و فرآیند جذب و هضم غذا را آغاز میکنند و حتی بدون تجربه حس شنیدن صدای جویدن و خرد کردن قطعههای غذا زیر دندان، کامل نشده و غذای واقعی به بدن و جسم و جان آن انسان نخواهد رسید. تازه همه اینها در بستر زمان و مکانی که غذا در آن خورده می شود، نور و رنگهای محیط و افرادی که با آنها غذا را صرف می کنیم، معنی پیدا کرده و کارکرد آن تکمیل خواهد شد.
حکیمان و اندیشمندان طب اعتدالگرا و سنتی تاکید میکنند که عوامل مختلفی مانند سلامت روان و درونیات کسانی که مواد اولیه غذا را میکارند یا پرورش میدهند. نحوه جمعآوری و انبار کردن مواد، مدت زمانی که مواد در انبارها مانده یا چقدر تازه برای طبخ ارسال میشوند.
اینکه آن مواد از کدام ناحیه جغرافیایی و با چه خاک و آب و هوایی تهیه شده باشند.
اینکه آن اجزا قطعه قطعه شده موجودات مختلف که بخشهایی از یک گیاه یا حیوان هستند، خودشان در چه شرایطی رشد کرده و چه خوردهاند.
اینکه آن قطعات در چه شرایطی از شاخه جدا شده یا ذبح شدهاند و اینکه در نهایت به کدام محل حمل شده، به دست چه کسانی رسیده و چگونه فرآوری و طبخ میشوند؛ تاثیرات انکار ناپذیری در کیفیت و اثر آن غذا و درنتیجه بر سلامت مصرف کنندگان خواهد داشت.
روح سلامت و عطر زندگی در غذا
مرحله بعد از کاشت، پرورش، برداشت، فرآوری و پس از طبخ، توجه و بررسی شرایط تناول آن غذا است. مرحلهای که دلها و روحهای مختلف با هم به دور سفرهای جمع شده و در آن غذا شریک میشوند.
غذای سادهای که پدری با تمام عشق و تلاشش در طول یک روز برای سیر کردن خانوادهاش فراهم میکند. مادر خانه آن را با دقت در تک تک جزئیات و حتی اینکه ذائقه هر فرد خانه با دیگری چه فرقی دارد، ساعتها میپزد و برای خوردن آماده میکند.
بعد تمام اعضای شیطان و شلوغ خانه و والدین پیر و آرام و موسپید در کنار خستگی اما رضایت پدر و آرامش و لبخند مادر با انتظار برای غذا و گرسنگی کامل دور یک سفره تمیز و خوش عطر جمع شده و بی حرص و ولع و رعایت نیاز و حال جمع، میان خود تقسیم می کنند؛ با غذایی که سر پا و در حاشیه یک خیابان شلوغ، زیر انواع لامپهای نئون تبلیغاتی و رهگذران غریبهای که حتی حوصله ندارند نگاهی به اطرافشان بیاندازند، خورده می شود، کیلومترها در طعم و خاصیت برای مصرف کننده فاصله دارند. حالا هرجای دنیا و با هر قیمتی که فروخته و خورده شوند.
در حقیقت تاثیر نَفَس، نیت و امواج فکری و روحی و معنوی تمام کسانی که با غذای ما به هر شکل مرتبط بوده و در تماس هستند، به صورت مستقیم و البته بسیار پنهان و به تدریج، بر ما اثر داشته و درصورت مشکل داشتن، مثل مساله آلودگی هوا، کمکم و بیصدا اما درنهایت، قلب حیاتی ما را از کار خواهد انداخت.
این اتفاق خیلی زودتر از موعد مرگ طبیعی و مقرر به نزد ما میآید.
توصیه می کنیم مقاله {غذایی که ما را می سازد از نگاه طب سنتی} را مطالعه فرمایید.
دستورات حکیمانه طب سنتی برای حفظ روح سلامت در تغذیه
حکیمان میگویند تمام دستورات ریز و درشت تغذیه در دین اسلام که قطعا مختص به اسلام نبوده و کلیه ادیان ابراهیمی به واسطه اتصال به آسمان، همین دستورات را به پیروان و مردمانشان ابلاغ میکردهاند هم در همین راستا است.
ذبح شرعی که مستقیم و بدون شک ارتباط کامل علمی با میزان استرس ایجاد شده در حیوان در حال کشته شدن و هورمونهای ترشح شده در خون او و سپس ورورد آن به بدن ما را دارد.
انواع توصیههای استفاده از زمینی که حلال باشد در کشاورزی و باغداری، پرداخت سهم فقرا از سهم برداشت و شاد کردن محرومان از آنچه ما داریم و آنها نیازمند و در حسرت آن هستند. کاشت و فرآوری غذاها با دستان پاک و نَفََس و نیت خوب، استفاده از شعرها و آوازهای دسته جمعی فولکلریک بسیار غنی و زیبا در زمان برداشت محصول توسط کشاورزان، چراندن و تغذیه دامها در مراتع بلند و حلال و آن نوای نی که چوپان در فراغت خود به گوش جان آن موجودات معصوم میریزد، صدای آب روان، علفهای بهاری تازه و عطر خوش پونههای وحشی کنار جویبارها که تاثیر مستقیم در شیر گاوها داشته و طعم آن را به صورت کاملا آشکار متفاوت میکند، اذان با صدای بلند گفتن در زمانهای نماز و نماز خواندن چوپانها درمیان گلهها و دهها دستور بهداشتی- دینی دیگر که کتب دینی ما را پر کرده و این روزها خیلی جدی گرفته نمی شوند؛ در حقیقت معجون پنهان و راز مگوی سلامت اجداد ما در قرون گذشته علیرغم تمام کمبودها و فشارهای زندگی بوده است.
حالا خودتان فکر کنید مرغهایی که با آن گیوتینهای وحشتناک سرد فلزی بدون آنکه اصلا توجه شود که رو به قبله هستند یا نه (به دلیل قرار گرفتن در مدار مغناطیس زمین، شرایط هورمونی و خونی بهتری در زمان مرگ و ذبح پیدا کنند) بی آنکه با شنیدن یک کلمه آرامبخش مانند نام خالق یا چند قطره آب خنک کمی آرام گرفته باشند، جلوی چشم همدیگر و در آن سرو صدای جیغ و فریاد وحشتناک صدها مرغ آویزان از چنگکهای مرگ به سمت تیغ رانده میشوند، در آن بوی متعفن و تهوعآور خون، کشته شده و ساعتها با بیاعتنایی تمام روی هم تلنبار میشوند.
بعد با چنگ و لگد کارگری با چکمههای پلاستیکی بلند به داخل کامیونی حمل می شوند، بعد این اجساد بیجان، چند بلای دیگر مشابه سرشان میآید تا نهایتا به آشپرخانه ما برسند. تازه یادمان رفت بگوییم خود این موجودات بخت برگشته در زمان زندگی چه خورده بودهاند و در آن مرغداریهای صنعتی و شلوغ با غذاهای مخلوط با انواع داروها و مکملهای مصنوعی برای فربه شدن بیشتر، زیر آن نورهای مصنوعی و هر چند ساعت یکبار، چطور رشد کرده و در بستههای خفه کننده پلاستیکی و پشت آن قفسهای مشبک زندانوار، چطور تا آن کشتارگاه حمل شده و به آنجا رسیدهاند و….
واقعا تاسفآور است که از شدت بیدقتی و بیحوصلهگی، مدتهاست فقط میخواهیم سیر بشویم و دیگر برایمان مهم نیست چه میخوریم.
تازه این تصویر کوتاه مستند، تنها یک بخش بسیار کوچک از دنیای صنعتی جهان امروز ماست. خدا میداند در پشت صحنه تکتک آنچه با فشار ادویه و نمک و شکر قابل خوردن میشود، چه داستان تلخی مملو از بیتوجهی و فراموشی اصول سلامت در جریان است.
پس حق بدهید که بیدلیل نیست که این میزان غذا میخوریم و هنوز هم این مقدار بیماریم.
توصیه می کنیم مقاله {غذا و تغذیه به معنای خاص از نگاه طب سنتی} را مطالعه فرمایید.