پزشکی در یک کنفرانس تغذیه از حضار پرسید، کسی میداند چند بیماری از تعداد بیماریهای شناختهشده در جهان پزشکی و دنیای علم، در ارتباط مستقیم با غذا و متأثر از تغذیه انسان است؟
راستش، شاید در نگاه اول، این پرسش، بهنظر ساده و خندهدار باشد.
خب مسمومیتهای غذایی، بیماریهای ناشی از سوءتغذیه و شاید هم برخی بیماریهایی که مرتبط با تغذیه بیش از حد و امتلاء مواد در بدن است. اگر بخواهیم تخصصیتر هم ببینیم، شاید بیماریهایی که در اثر تأثیرات دارویی برخی مواد غذایی در بدن ایجاد میشوند.
توصیه می کنیم مقاله { غذای سالم از نگاه طب سنتی و تاثیر آن بر بدن } را مطالعه فرمایید.
شما چیز بیشتری به ذهنتان میرسد؟
تعجب نمیکنید اگر بگوییم تمام بیماریهای انسان از تغذیه او تأثیر میپذیرد؟ حتی بیماریهای مادرزادی و ژنتیک؟ حتی مشکلات و نارساییهای بسیار پیچیده کروموزومی که در دوران جنینی و حتی پیش ازآن و در زمان شکلگیری نطفه ایجاد شده است؟ و حتی آسیب های جسمی که اکنون در اثر هر گونه صدمه خارجی ممکن است عارض شود یا هرگونه بیماری ویروسی یا قارچی که به آن مبتلا شویم؟ و حتی مشکلات روحی و روانی یا خلقی و اخلاقی؟
به نظر میرسد کمی زیادهروی میکنیم. در اطراف ما افرادی هستند که به نظر میرسد تغذیه مناسب و طبیعی دارند و در رژیم غذایی خود نهایت دقت را به خرج میدهند اما به بیماریهای مختلف هم مبتلا هستند.
شاید از خود بپرسید آلودگیهای قارچی یا ویروسی یا میکروبهای محیطی چه ربطی به غذای فرد دارد؟ پس بگذارید با هم سری به دنیای پیچیده و شیرین علم ژنتیک بزنیم و کمی دقیقتر موضوع را بررسی کنیم.
دستگاه گوارش، منشاء تمام بیماریهاست
میدانید؟ در اینجا باید چند مسئله را با هم در نظر گرفت:
اول اینکه توجه داشته باشیم که تمام نیازهای بدن از طریق غذا تأمین میشود و بدن موجودات زنده از میلیونها سلول تشکیل شده است. این سلولها از موادی ساخته شدهاند که از طریق غذا وارد بدن انسان میشوند. سپس در یک فرایند هر روزه و مداوم تعدادی از این سلولها فرسوده میشوند و از بین میروند. این سلولها تنها با غذا جایگزین میشوند و آنچه خورده شود یا نشود در این رابطه اساسیترین نقش را ایفا میکند. بهتعبیر بزرگان علم تغذیه غذا «بدل ما یتحلل» بدن است و جانشین سلولهای فرسوده بدن میشود. یعنی غذا هر چه که باشد، به جای تکتک سلولهای ازبینرفته اندام مینشیند.
حالا اگر غذای هر عضو با اندازه و شکل مناسبش به اندامها نرسد، دچار سوءتغذیه میشویم. و این یعنی اختلال در ساخت ابزارهای دفاعی بدن، اختلال در تنظیم حرارت بدن، نبود انرژیهای لازم برای فعالیتهای جسمی و ذهنی و در نتیجه ضعف، کسالت، بیحوصلگی، تحلیل عضلات و لاغری مفرط یا چاقی بیمارگونه و تورمی و نهایتاً بیماری و مرگ.
نطفه انسان که تودهای بسیار پیچیده از سلولهای مختلف است و در مسیر یک فرآیند زمانی منظم در شرایط مناسب بهسمت تکامل اندامی و جسمی رشد کرده و در نهایت، از آن قطره آب بهظاهر بیاهمیت، انسانی کامل شکل میگیرد. در واقع کلونی سلولی عصاره و چکیده مواد غذاییای است که والدین مدتها پیش از نطفهگذاری و لقاح، وارد بدن خود کرده و خورده اند.
مسئله دومی که باید به آن توجه کنیم این است که بیان ژنی هر موجود بر اساس نوع تغذیه او نوشته میشود و بههمین دلیل بیماریهای ژنتیک صراحتاً به نوع تغذیه افراد ربط دارند و هرگونه اختلال یا موتاسیون و جهش هم در ارتباط با شکل و محتوای تغذیه اتفاق میافتد.
این مطلب کمی پیچیده است اما سعی میکنم واضحتر توضیح بدهم.
توصیه می کنیم مقاله { غذا و تغذیه به معنای خاص از نگاه طب سنتی } را مطالعه فرمایید.
تعیین ساختارهای وراثت و ژنتیک بر اساس تغذیه
تغذیه و ژنها با یکدیگر ارتباط چندسویه دارند.
همانگونه که میدانید علم ژنتیک در حقیقت مطالعه ویژگی ها و صفات جانداران است از آن حیث که از والدین به ارث میرسند و موضوع اصلی در بررسی های علم ژنتیک چرایی و چگونگی نحوه انتقال، بیان یا همان مدل چینش و همچنین سبک و شکل تکامل ژنها است.
ژنها هم همان مولکول های بسیار بسیار کوچک و نادیدنی هستند که وظیفه تکوین، کنترل و همچنین بررسی خصوصیات ظاهری موجودات زنده را بر عهده دارند. یعنی مثلاً همان میکروچیپهای سلول هر موجود زنده که بر بازوی دیانایها سوار میشوند و حافظه تمامی خصوصیات و مختصات وجودی موجود زنده و انسان را درخودشان ذخیره میکنند.
حالا باید توجه داشته باشیم که بر اساس تحقیقات دنیای علم، تفاوت در تغذیه منجر به طراحی الگوی متفاوت در ساختار کروموزومها میشود. از طرفی شکلگیری این الگو از ابتدا متأثر از تفاوت تغذیه است و از طرف دیگر همین تفاوت منجر به تفاوت در انتخابها و گرایشهای بعدی موجود در انتخاب غذای خود خواهد شد. مثلاً تفاوتهای ژنتیک در افراد مختلف باعث درک متفاوت از طعم ها در آدم های مختلف و درنتیجه گرایش متفاوت آنها به مزههای مختلف میشود. مثلاً گرایش به شیرینی و طعم در یک میوه و درک میزان شیرینی آن و کشش به آن طعم خاص در الگوهای ژنتیک مختلف تفاوت دارد. همزمان و از طرف دیگر اختلاف در نژاد و تفاوت در وراثت آدمها باعث میشود میزان تمایل و احساس نیازشان به آن طعم با هم متفاوت باشد.
بنابراین هر فرد هم به دلیل آنچه والدینش خورده و اکنون ساخته و شکلگرفته آن خوردنیهاست، با برادر یا خواهرش و بقیه افراد فرق دارد، و هم بهخاطر این تفاوت ساختاری، حالا خودش هم گرایشهای تغذیهای متفاوتی دارد و قطعاً از هر طعم و مزه ترجمه متفاوتی دارد که با دیگران هم متفاوت است.
شاید باورتان نشود اما حتی تفاوتهای ژنتیکی منجر به پاسخ متفاوت در سیستم عصبی افراد در درک درجه سیری، درک طعمها و مهمتر از همه جذب ویتامین ها میشود. اینکه پزشکان علم تغذیه، چاقی و لاغری را علاوه بر تربیت و مجاورت ناصحیح با مواد ناسالم، نتیجه نوعی الگوی وراثتی میدانند، اینکه هروقت برای درمان بیماری به پزشک مراجعه میکنید، به دنبال سوابق مشابهی از آن بیماری در خانواده و والدین و حتی اجداد شما میگردد، و اینکه با وجود رعایت بسیاری از موارد سلامت در تغذیه، درنهایت شگفتی به بیماری مانند فشار خون یا دیابت یا مثلاً سندرم عضلات خسته مبتلا میشوید و از پزشک خود میشنوید که بهصورت وراثتی مستعد آن بیماری بودهاید، تأکیدی است بر اهمیت شدید آگاهی از پیچ و خم های علم ژنتیک و بررسی هرچه بیشتر تأثیر غذایمان بر خودمان و نسلهای بعد از خودمان.
تأثیر غذا بر آنچه که هستیم یا میخواهیم باشیم
توصیه می کنیم مقاله { نقش تغذیه در شکل گیری انسان } را مطالعه فرمایید.
ارتباط غذا با علم ژنتیک
نهتنها جسم و وجود فعلی ما معرف الگوی تغذیه نیاکان ما است، بلکه ما همانگونه غذا میخوریم که الگوی بدنی ما برای ما تعیین و تعریف میکند و اگر سکان این کشتی بسیار هوشمند را با زیرکی و علم کامل به دست خود نگیریم، ناگهان ممکن است از ناکجاآباد انواع اختلالهای متابولیکی و بیماریها سردربیاوریم. تازه این فقط مشکل ما نیست بلکه همه کسانی را که سوار بر کشتی زندگی خود کردهایم را هم به ناکجاآباد خواهیم برد. بسیاری از مسائلی که با آنها سر و کار داریم را از اجدادمان به ارث بردهایم.
از ریزش زودهنگام موها و تاسی سرگرفته تا چروکهای دور چشم و ناخنهای شکننده بگیرید تا کمخوری و بدخوری یا چاقی و بدقوارگی اندامهای مختلف و یبوست مزمن و بیخوابی و تنگخلقی و بیحوصلگی، همه و همه را مدیون گذشتگانمان هستیم که یا افرادی هوشمند و دانا در علم تغذیه زمان و مکان خودشان بودهاند و اکنون ما فرزندانی توانمند و سالم و خلاق، یادگار شعور و انتخاب درست تغذیه زیستمحیطی آنها هستیم و یا ناآگاهی و بیتوجهیشان از ما افرادی بیمار و دردمند و کمتوان ساخته و فرصت محدود زندگیمان را به باد داده است.
خلاصه اینکه به نظر میرسد دانستن دوچیز بیشتر از علم بورس و اطلاع از خبرهای دنیا و قیمت سکه و ارز، قرار است برای ما حیاتی و نجاتبخش باشد.
اول علم تغذیه و اینکه بدانیم حقیقتاً غذا چیست و چه جایگاهی دارد. و در مراحل بعد دانش شناخت تغذیه سالم از مضر و تفکیک و کاربرد هر غذا. و دوم اینکه با داشتن کمی مطالعه در محدوده علم ژنتیک، بدانیم چگونه ساخته شدهایم و جان ما که همان جهان ماست، بر اساس چه قواعد و اصولی به وجود آمده، شکل گرفته، رشد کرده و به زندگی خود ادامه میدهد.
حق بدهید که تازه میشود بهخوبی درک کرد که چرا بزرگانی چون رسول خاتم صل الله علیه و آله فرمودند: من عرف نفسه، فقد عرف ربه (هرکس بتواند جهان جان خودش را بهخوبی بشناسد، آن گاه میتواند پروردگارش را بشناسد) بهراستی جسم و جانمان و خدای آفریدگار این جهان پیچیده و زیبا را چقدر میشناسیم؟