بررسی ظاهر مرئی مزاج ها
در بخش قبل با تشریح اهمیت خودشناسی و شناخت مزاج، توضیح داده شد که تمام هستی و از جمله آن انسان به عنوان بخش کوچکی از جهان آفرینش، دارای مزاج است.
توصیه می کنیم مقاله { هفت راز سلامت و سعادت : اولین راز، مزاج شناسی } را مطالعه فرمائید.
تا بحال به صدایی که از کرات مختلف در کهکشان بی انتهای بالای سرمان توسط پیشرفته ترین ایستگاه های فضایی ضبط شده است گوش داده اید؟ آیا به این فکر کرده اید که چرا صدای چکیدن قطره های آرام باران بر روی برگها، دلپذیرترین صدای هستی شناخته شده است؟ آیا هرگز به این فکر کرده اید که چرا آسمان بالای سر ما نیلگون و فیروزه ای است و رنگ خاک قهوه ای؟ چرا گیاهان سبز هستند و درزمینه ی آن، نگارگری با شکوه رنگهای متنوع، چنین بستر رنگارنگی از تنوع را هنرمندانه ساخته است؟
آیا هرگز به تفاوت رنگ قطرات بازیگوش آب و بستر سنگهایی که بر روی آنها می غلطد توجه کرده اید؟ به نظر شما تاثیر این رنگها بر هم، بر کل جهان، بر موجوداتی که در میان این بستر رشد می کنند و بر ما به عنوان ناظران متفکر هستی چیست؟ کسی هست که بگوید تمام این انتخابها کاملا اتفاقی بوده و هیچ تاثیر خاصی نمی توان از این شرایط داشت؟ و خب لابد اگر مثلا رنگ آسمان همیشه قرمز تند بود و رنگ خاک زمین طوسی تیره، هیچ فرقی برای موجودات ساکن در آن نداشت؟
امکان ندارد عقل سلیم به چنین نتیجه ای برسد. در حقیقت هر چه سن عقلی و تجربی بشر بیشتر می شود، بیشتر می فهمد که با جهانی چنان پیچیده روبروست که حسابگری دقیق هر جزء کوچک آن، می تواند ما را به شگفت انگیزترین نتیجه ها برساند.
بنابراین هر چه انسان عاقلتر می شود، بیشتر می فهمد که باید بشناسد و ببند و بیاندیشد و بفهمد.
و این شناخت، از نزدیکترین ها به او آغاز می شود. نزدیکترین چیزی که حس می کند، درک می کند، با آن زندگی می کند و تمام لحظه هایش با او درگیر و درهم تنیده است.
” خود ” ش و ” احساس ” ی که از وجود خودش دارد. و این یعنی مزاج. یعنی لحظهای خشمگین است و لحظاتی بعد آرام وبی انگیزه. زمانی سرشار از انرژی و اشتیاق است و وقتی دیگر غمگین و مکدر.
همانگونه که نمی توان گفت رنگهای فیروزه ای و نیلی و سبز و قرمز و سپس خاکستری یک غروب زیبا،بی دلیل و اثر ایجاد می شوند، خشم و آرامش و سلامت و غم و استرس و شوریدگی و بی هدفی و بی خیالی هم نمی تواند بی دلیل اتفاق بیافتد. درحقیقت می خواهیم به این نکته ی بسیار بسیار ظریف و مهم توجه کنید که اگر ذرات غبار، بخار آب موجود در هوا، غلظت مولوکولی، و حتی یک پلانک ⅟ فاصله شما از آسمان بالای سرتان و ده ها عامل دیگر در تونالیته رنگی که چشم شما در لحظه از آسمان درک می کند دخیل و اثر گذار است، قطعا تمام حالات جسمی و روحی ” من ” شما هم متاثر از ذره ذره اجزاء مرتبط با آن خواهد بود. حال این اجزاء تغذیه نامیده شود یا هرچیز دیگر، بهرحال با جسم و جان شما سرو کار داشته و در تعامل است.
پس باید با تمام توان به سراغ علم مزاج شناسی و دقائق آن برویم.
و البته شروع هر شناختی با بررسی ظاهر مرئی آن ممکن می شود. پس بدن ما، آیینه ی تمام نمای آن چیزی است که در درون ما جریان دارد.
این جمله ی حکیمانه را بخاطر دارید؟
” از کوزه همان برون تراود که در اوست “.
توصیه می کنیم مقاله { هفت راز سلامت و سعادت : دومین راز، مزاج شناسی خودمان } را مطالعه فرمائید.
خصوصیات مزاجی عناصر
بگذارید از خصوصیات مزاجی عناصر و ارتباط آن با چگونگی ساخت بدن خود صحبت کنیم.
در مقاله اول گفتیم که آتش عنصر گرم و خشک طبیعت است. یعنی به نسبتی که عنصر آتش در ساخت موجودی بیشتر دخالت داشته باشد، آن موجود در طبع خود گرم تر، و در میزان تری و رطوبت، خشک تر است. بنابر این اندام هایی که آتش بیشتری در گل و خمیره خود داشته باشند مزاجی تند و تیز تر دارند و ذاتی خشک تر. عنصر بعدی هواست. گفتیم که خصوصیت هوا گرمی همراه با رطوبت است. این عنصر هرکجا باشد به دلیل گرمای مناسب از قدرت حرکت بالایی برخوردار است و به دلیل رطوبت خود قابلیت ترکیب پذیری و نفوذ در مواد را بیشتر و بیشتر پیدا می کند. بنا براین شرکت این عنصر در ساخت بدن ، بخشهایی از آنرا گرم و مرطوب، رونده و نفوذپذیر می کند. مانند خونی که در رگها جریان دارد و باید تا ریزترین اجراء بدن و سلولهای آن نفوذ کرده و انرژی و غذا برساند.عنصر بعد آب است. همه می دانند که خصوصیت آب سرد و مرطوب است. بنابراین آن بخش از اندامهایی که عنصر آب دخالت بیشتری در ساخت آن داشته باشد، رطوبت و سردی بیشتری دارد.درست مثل یک توده دنبه یا چربی در بدن. و نهایتا به عنصر خاک می رسیم که مزاجش سرد و خشک است.استخوانها نماد خصوصیات کامل این مزاج هستند.
بنابراین مزاجهای مختلف دست در دست هم یک بدن واحد را با خصوصیات مختلفی که دارند می سازند.بسته بر این که بخش های مختلف آن بدن نیازمند چه مزاجی جهت سوخت و ساز و عملکرد مناسب خود باشند.
حالا شما بگویید به نظر شما مزاج پوست یه موجود زنده چیست و قلب او باید بیشتر چه مزاجی داشته باشد تا بتواند بخوبی عمل کند؟
اندام های دارای مزاج گرم
بنا بر نظر حکما و دانشمندان علم طب، مزاج اندامهای مختلف از مزاج گرم به ترتیب اولویت به صورت زیر است:
گرم ترین اندام های بدن انسان , روان (روح ) است و دل (قلب) که خواستگاه روان است.
خون که با وجود منشاء ش از کبد به مناسبت اصطحکاک دائم با قلب از کبد گرم تر شده است،
سپس کبد که شبیه خون لخته شده است ، گوشت که از لحاظ گرمی پس از کبد قرار می گیرد ، ماهیچه ها که گرمای آنها به سبب آمیزش با عصب و زرد پی (رباط) از گوشت ساده کم تر است،
طحال که خون در آن به رنگ تیره (سیاه =سودا) در آمده است، بعدکلیه که خون در چهار چوب ساختمانی آن زیاد است ، سپس دسته رگهای ضرباندار مانند شریانها یا سرخرگها هستندو در نهایت پوست معتدل کف دست.
اندام های دارای مزاج سرد
در مرحله بعد اندام های دارای مزاج سرد به ترتیب اولویت عبارتند از:
بلغم – پیه (دنبه = بافت همبند)– چربی ( روغن خون یا بافتها )– مو– استخوان– غضروف– زرد پی(رباط)– وتر (تاندون)– غشاء (شامه یا صفاق)– عصب– نخاع– مغز– پوست
اندام های دارای مزاج مرطوب
اندام های دارای مزاج مرطوب به ترتیب اولویت عبارتند از:
بلغم– خون– چربی– پیه– مغز– نخاع– گوشت پستان و بیضه ها– ریه– کبد– طحال– کلیه– ماهیچه– پوست
اندام های دارای مزاج خشک
و نهایتا اندام های دارای مزاج خشک به ترتیب اولویت عبارتند از:
مو– استخوان– غضروف– زرد پی– وتر– غشاء– شریانها– وریدها– عصب حرکتی (این عصب سرد تر و خشک تر از حد اعتدال است)– عصب حسی– قلب– پوست
شناخت مزاح اندام ها چه کمکی به ما می کند؟
می دانید دانستن مزاج تک تک اعضاء بدن چگونه به یک حکیم، طبیب، یا حتی یک فرد عادی می تواند کمک کند؟
حکیمان با شناخت کامل مزاج اعزای بدن، در مرحله اول با ترسیم یک برنامه و سبک سالم و صحیح در رفتارهای روزمره که امروزه به آن سبک زندگی گفته می شود، سعی می کنند سلامت هر ارگان را حفظ و آنرا در بهترین شرایط کارکردی قرار دهند. درست مثل آنکه یک موتور سوار بخوبی از بخش های مختلف موتور خود آگاه است و خوب می داند چگونه با موتورش رفتار یا از آن نگهداری کند تا بهترین بهره برداری را از وسیله ی نقلیه اش در مدت زمان طولانی تر داشته باشد.
در مرحله ی بعد طبیبان با شناخت کامل خصوصیات هر عضو در صورت ایجاد درد یا بیماری، سعی در پیدا کردن علت بیماریهای مختلف بنا بر خصوصیات آن عضو را دارند. در نهایت یک فرد عادی با دانستن مزاج و خصوصیات بخش های مختلف بدن خود، بخوبی قادر خواهد بود بدنش را در بالاترین و بهترین شرایط زیستی حفظ کرده و در صورت افت یا ضعف در عملکرد هر بخش، می تواند به صورت مقدماتی دلیل مساله یا ضعف را پیدا کند.
و اما سوال این است که با وجود ترکیب مزاجهای مختلف در اندامهای متفاوت یک بدن واحد، آیا مزاجی برای کل یک بدن قابل تشخیص و تخصیص است ؟ چگونه باید مزاج هر فرد را بشناسیم؟
این پرسشی است که در قسمت بعد به تفصیل به آن پاسخ خواهیم داد.
سلام مقاله جالبی بود .ولی فکر میکنم به خاطر طرز بیان این مقاله برای همه خواننده ها قابل درک نباشه کاش کمی روان تر مینوشتید اما در کل جالب زود و برای اولین بار این در مورد این موضوعات بود که میخوندم ممنونم بابت مقاله جالبتون و حتما تا انتها دنبال خواهم کرد